حکمرانی در خاورمیانه

وقتی به تاریخ حکمرانی در خاورمیانه نگاه می کنیم و مقایسه ای اجمالی بین کشورهای جهان اول و سوم در موضوعات اقتصاد، سیاست، حقوق شهروندی می اندازیم سرنخ های مهم و قابل تأملی پیدا میشود.
در نگاه اول اقتصادهای وابسته به دولت که سبب بروز ویژگی های مشترک می شود؛ ضربه پذیری (که اصولا این ضربه ها بیشتر به بدنه جامعه آسیب می رساند)، غیرقابل پیش بینی، ناکارآمدی، عدم شفافیت، خود را ملزم به پاسخگویی ندانستن، وجود شبکه قدرتمند انحصار و مواردی از این دست مشاهده می گردد .
این ویژگی ها به شکل های گوناگون و مخربی در زندگی اجتماعی، اقتصادی شهروندان بروز پیدا می کند که بارزترین آن دوری از فرهنگ کار تیمی، فرافکنی و نپذیرفتن مسئولیت در زندگی شخصی و اجتماعی است.
آن سوی دیگر وقتی در خاور دور به ویژگی حکمرانان و شهروندان در چین، ژاپن و سنگاپور دقیق تر شویم، می فهمیم که اکثریت شهروندان و از همه مهمتر فرهنگ حکمرانان دارای این خصائص هستند؛ منظم بودن، قابل اتکا بودن، به زمان و به برنامه ریزی زمانی حساس بودن، سهم خود را در کلیت اجتماع درست انجام دادن و مسئولیت پذیری بالا نمود پیدا می کند .
نتیجه این است که تولید ناخالص ملی در اثر اجماع مردم و حاکمیت در چین بر سر رشد اقتصادی( در یک بازه ۶۰ ساله) از 60 میلیارد دلار در سال 1960 به 14300 دلار در سال 2021 می رسد؛ جامعه نخبه گرایی که حکمرانان با مردمش “هم سرنوشت” است.
وقتی طبقه نخبگان و حاکمیت با مردم “هم سرنوشت” نباشد، هیچ انگیزه و آرمان مشترکی برای فداکاری و مسئولیت پذیری ایجاد نمی شود، از همه مهمتر تصمیم گیرندگان مثلا در ایران باید بخاطر “ایران” به “درک مشترک” از شرایط و واقعیت های درونی و برونی برسند؛ چرا که فکر و روش جدید بدون فهم “واقعیت” امکان پذیر نیست.
گمان می رود حکمرانی بر میلیون ها نفر زمانی افتخار دارد که این ملت در مسیر رشد و آرامش باشند و گرنه حکمرانی بر هر کشور فقیری افتخار نیست!
نتیجه آنکه حکمران ها و سیاست مداران باید بتوانند نهایت بهره برداری از آنچه امکان واقعیت دارد را در مسیر رشد کشور به کار گیرند.
.
محمدرضا کریمیپور
دبیر کارگروه انرژی
مدیرعامل HMS GROUP ایران
دیدگاهتان را بنویسید